از کلاس میام.

خیلی حرفها زدیم.

دلم سکوت میخواد الان.

این که تا مدتها حرف نزنم و فکر کنم.

حتی دلم میخواد گوشیم رو عوض کنم و یه گوشی ساده و غیر اندروید داشته باشم.

عمرم داره بین این مطلب های نصفه نیمه ی مجازی هدر میره

دلم کتاب میخواد

کتاب کاغذی

کتابی که تم بده.

کتابی که مدام ورق بزنم و بین صفحه هاش آدم شدن رو یاد بگیرم.

دقیقا نمی‌دونم الان خسته م از گذشته یا پر از انگیزه م واسه جلو رفتن

هرچی هست هم دارم آه میکشم واسه روزای از دست رفته و هم دارم نقشه میکشم تو ذهنم چیکار کنم که حرکتم رو به جلو باشه و درجا نزنم.

چی میشد سکوت رو یاد می‌گرفتم و جز جایی که باید حرف نمی زدم؟

اونوقت توی تمام طول روز شاید پنجاه کلمه هم حرف نمی زدم.

این اضافه های گفتاریم رو چطور حذف کنم خداا.

چی میشد واسه هیچی نظر ندم.

یا اگه کسی باهام مخالفت کرد بجای بحث بگم شما درست میگین و من باید بیشتر مطالعه کنم .

همیشه دنبال اظهار فضلیم.

چی میشه فکر کنن هیچی بلد نیستیم کما این که بنظرم درست هم فکر میکنند.

یه عکسی خواهر سوته دلان توی کانالش گذاشته بود که میذارمش اینجا

واقعا بود و نبود من توی این دنیا چه اهمیتی داره.

چرا نمی فهمم داشتن همه ی دنیا هم هیچ محسوب میشه و باید خودم رو و آدمیتم رو اونقدر ارتقا بدم که بلکه از این دنیا پامو فراتر بذارم و اونچه که باید رو ببینم



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

TECH 98 خبرنامه پمپ آب طراحی سایت - سئو سایت - 09128408588 دلنوشته ها... وبسایت شخصی امیر حسین جعفری پور وبلاگ دکتر محمد اسماعیل نظری Mt Wallpapers مجری دکوراسیون داخلی دانش